جدول جو
جدول جو

معنی حاجی زاده - جستجوی لغت در جدول جو

حاجی زاده(دَ / دِ)
فرزند حاجی، ابله. گول، متلف. مبذّر
لغت نامه دهخدا
حاجی زاده
فرزند حاجی
تصویری از حاجی زاده
تصویر حاجی زاده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ / دِ)
مصطفی افندی بالی زاده، از معاریف زمان سلطان محمدخان چهارم که در سال 1058 هجری قمری به سمت قاضی عسکرسلطان و سپس در 1067 به مقام مشیخت ترفیع یافت. احادیث بسیار از ابوایوب انصاری نقل کرده است. او راست: شرح فصوص الحکم لابن العربی. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1219 و معجم المطبوعات شود، مخفف ابراهیم و مراد در شعر ذیل ابراهیم سیمجور دواتی است سپهسالار سامانیان به خراسان:
فعل نکو ز نسبت بهتر کزین قبل
به شد ز سیمجور براهیم سیمجور.
ناصرخسرو.
- براهیم زاده، فرزند ابراهیم خلیل:
دعوی کنند گرچه براهیم زاده ایم
چون ژرف بنگری همه شاگرد آزرند.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(دِ)
نام محلی است در طوس، از نواحی شمال مشهد
لغت نامه دهخدا
نام یکی از طوائف ناحیۀ بمپور بلوچستان است مرکب از 400 خانوار
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ دَ / دِ)
حقیرزاده. چاکرزاده. بی اصل و نسب: و منع کرد هیچ بی اصل یا بازاری یا حاشیه زاده دبیری آموزد. (فارسنامۀ ابن بلخی چ کمبریج ص 93)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
موسی بن محمد بن قاضی محمود رومی چلبی از مردم بروسه یکی از دانشمندان ریاضی و هیأت و حکمت است که به خراسان و ماوراءالنهر سفر کرد و به سال 811 در شیراز و به سال 815 در سمرقند بود و چون امیر الغ- بیک تأسیس رصد خانه سمرقند را به غیاث الدین جمشید دستور داد و غیاث الدین به سال 832 قبل از اتمام رصدخانه وفات یافت قاضی زاده متصدی تکمیل آن گردید. سال وفات وی بدست نیامد و معروف است که پیش از اتمام رصدخانه در حدود سال 840 وفات یافته و پس از او علی قوشچی متوفی 879 آن را اتمام نموده است. تألیفاتی به عربی دارد. او راست: 1- شرح التذکره، خطی. در هیأت. زرکلی گوید: آن را در کتاب خانه لورنز یانه در فلورانس بشماره ’271 شرقی’ دیدم که به سال 811 در شیراز نوشته شده. 2- شرح اشکال التأسیس سمرقندی، خطی در هندسه که آن را در سمرقند به سال 815 به انجام رسانید. 3- حاشیه ای بر شرح هدایه، خطی و آن حاشیه ای است بر شرح هروی بر هدایه الحکمه ابهری. 4- شرح ملخص در هیأت، چاپی. (الشقائق النعمانیه در حاشیۀ ابن خلکان. ج 1 ص 17- 30) (کشف الظنون و الفهرس التمهیدی ص 472) (معجم المطبوعات ستون 1488) (عثمانلی مؤلفلری ج 3 ص 291) (الاعلام زرکلی چ 2 ج 7 ص 282) (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1489)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
فرزند دائی. پسردائی. دختردائی، پسر نیای پدری. دختر نیای پدری
لغت نامه دهخدا
(اَ بو یَ ؟)
عبدالحلیم بن محمد (مولی...). متوفی بسال 1013 هجری قمری او راست: تعلیقه ای بر اشباه و نظائر ابن نجم و نیز شرحی بر هدایه فی الفروع تألیف برهان الدین علی بن ابی بکر المرغینانی الحنفی. (کشف الظنون). و رجوع به عبدالحلیم اخی زاده شود
یحیی بن عبدالحلیم. متوفی بسال 1020 هجری قمری او راست: رسالۀ بحریه
لغت نامه دهخدا
ابن یوسف شاه، آخرین اتابکان یزد است که ازسنۀ 690 تا سنۀ 718 هجری قمری حکومت کرد و چون در این سال 718) برادر شیخ ابواسحاق اینجو یعنی امیر غیاث الدین کیخسرو از راه شبانکاره بیزد آمد با اتابک حاجی شاه طرح دوستی انداخت سپس از آنجا بمیبد شتافت و بین او و امیر مبارزالدین نیز رشتۀ الفت برقرار گردید ولی چیزی طول نکشید که بین نایب امیر کیخسرو و اتابک حاجی شاه برسر امری جزئی نزاع درگرفت و اتابک که مردی بی رحم و ظالم بود نایب امیر کیخسرو را بقتل آورد، کیخسرو و مبارزالدین پس از تحصیل اجازه از ابوسعید، اتابک را مورد حمله قرار دادند و او را در این سال منهزم ساختند و سلسلۀ اتابکان که قریب سیصد سال در این ولایت حکومت میکردند، به این ترتیب در سال 718 برافتاد و حکومت آن پس از رسیدن امیر مبارزالدین بخدمت ابوسعید از طرف ایلخان بعهدۀ او گذاشته شد، رجوع به تاریخ مغول عباس اقبال ص 403 و 414 و 415 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تاجر زاده
تصویر تاجر زاده
بازرگان زاده فرزند تاجر، جمع تاجر زادگان
فرهنگ لغت هوشیار